ایران دیدار - مهرداد شمشیربندی در سال 1355 در اراک زاده شد. از کودکی همراه با خانواده به تهران آمد. در سال 1377 یک دوره روزنامه نگاری گذراند و مدتی با مطبوعات همکاری کرد. در رشته فلسفه کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و اکنون مدرس فلسفه در دانشگاه است. او سردبیری ماهنامه ایران دیدار را بر عهده دارد.
این چامه را سال ها پیش و در پی خواندن این خبر سرودم که هوای اراک سه برابر آلوده تر از تهران است .
هوای اراک
خدای من چه بگویم ز ناله های اراک
که در گذرگه محنت شکست پای اراک
من آن نی ام که نوازم ز هفت بند تنم
سرود درد که باشد غمی نوای اراک
به هر کجا نگرم چادری سیاه از دود
به هر که روی کنم نالد از هوای اراک
فرو نشست به جان ها چو ناوکی خونریز
غبار زهر تن و دود مرگزای اراک
هوای پاک پرستو ز شهر کوچیده ست
مجال کرکس آلودگی ، فضای اراک
به جای عشوه ی خورشید بر فراز ستیغ
عجوز دود بر آمد ز قله های اراک
ز قلب خوشه ی انگور ، رسته بر هر تاک
شراب خون بزند موج در بلای اراک
نسیم پاک دگر با سمن نمی رقصد
اسیر بند شده باد مشک سای اراک
در این میانه تو ای کوه هفت ده قله (1)
گدازه گرد و فرو ریز در عزای اراک
حیات هیچ تپنده مصون ز یغما نیست
از آن که لشکر سم می کند هُرای اراک
عروس خاک وطن نه ، که خسته ای رنجور
صفا و مروه ی جان نه ، که نینوای اراک
سرشک ماتم گلگون ز دیده جاری کرد
هر آنکه دید دمی وضع جانگزای اراک
به گریه گفت : مگر قطب صنعت اینجا نیست
چرا فروغ ندارد دگر ضیای اراک ؟
چرا تغافل از اوضاع کارخانه و دود
شده ست موجب نابودی و فنای اراک ؟
چرا فراز تن آسان صنعت امروز
به جز سقوط ندارد اثر برای اراک ؟
چرا شهاب قضا از ستاره ی تقدیر
فکند در ته چاه زمان بهای اراک ؟
ز قدر و مرتبه اش بس همین که هستی یافت
فروغ آینه ی میهن از صفای اراک
اراک شهر ادیب الممالک است و امیر (2)
بسا شرف که شود زین دو تن عطای اراک
اراک موطن قائم مقام فرزانه است
همان شهید که بغضش گرفته نای اراک
اراک ملک مصدق دلاور داناست
گرفت پرتو خورشیدی اش فرای اراک
الا شما همه فرزانگان و دلسوزان !
کشید بند اسارت ز دست و پای اراک
اراک را ز تب کوره ها نجات دهید
در این گدار بگردید رهنمای اراک
اراک منتظر همتی توانمند است
چنان که بر بدرَد شومتن قبای اراک
تلاش و کوششی آنقدر جدی و پویا
که حاصلش بشود باعث شفای اراک
دوباره آبی و روشن سپهر آن گردد
دوباره شهر بخندد بر آشنای اراک
دوباره بلبل خوشخوان ترانه ها خواند
دوباره غنچه شکوفد ز جای جای اراک
خوش است آن دم شیرین که در طلوع پگاه
به جان مردم پاکش وزد صبای اراک
سراینده : مهرداد شمشیر بندی
آذرماه هزار و سیصد و هفتاد و پنج
یک ـ به رشته کوه هفتاد قله اشاره است.
دو ـ منظور از امیر، میرزا تقی خان امیرکبیر است.
مطالب مرتبط :
شعر - آلودگی و دود و دم و وضع شهر ما
نظرات شما عزیزان: